روزنه امید

حقایق مذهب تشیع و ...

روزنه امید

حقایق مذهب تشیع و ...

یا ابا عبدالله...!


این چه حزنی است نهفته درنام تو که بی اختیار دل ها را می شکند و اشک را درپشت پلک ها بی قرار می کند؟!


این چه غم شگرفی است که یاد آوریِ خاطره مقدس تو برقلب ها می نشاند و جگرها را خواه و ناخواه به آتش  می کشد؟!


از تو ما را اندوهی درسینه هست وغمی جانکاه بردل که شوق انگیزترین حوادث ، غرورزاترین وقایع ، شادی آورترین اتفاقات ، شیرین ترین گفتارها ، توان اینکه خنده ای برلبانمان بنشاند در خویش نمی بیند.

این گریه دست مانیست ؛ اختیاراشک دراین مصیبت با ما نیست ؛ ما توان تحمل این ماجرا را نداریم ؛ ما دِق   می کنیم اگر برای تو گریه نکنیم . دل ما هم که ازسنگ باشد در مصیبت تو ، نه ، می شکند ؛ که خون می شود . کدام سنگ را روز عاشورا از زمین برداشتند و دلش را خون ندیدند؟!

دل ماچگونه خون نباشد از این مصیبت جان سوز؟ چگونه می شود که تو برفراز قلّه حقیقت بایستی و فریاد بزنی: " آیا کسی هست مرایاری کند؟"  و ما ، درحسرت این چهارده قرن عقب ماندن ازکلام تو، درحسرت چهارده قرن دیرتررسیدن به عاشورای تو، درحسرت چهارده قرن دیرتر شنیدن فریاد استمداد تو ، درخویش مچاله نشویم ؟


آنها که یک روز دیرتر به عاشورای تورسیدند ، مگرنه تا آخر عمردرآتش حسرت گداخته شدند؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد